پرندۀ آزادی که نتواند پرواز کند، همچون پرنده ایست که میتواند پرواز کند، ولی در زندانی محصور شده است.
این وبلاگ را به جهت دسته بندی و آرشیو بندیِ مطالب نوشته شده و هنوز نوشته نشدهام ایجاد کردم. قبلا در سرویس هایی چون ویرگول و روال مطالبی نوشتم ولی هیچگاه نتوانستم در آنها مطالب روزمره و حدیث نفس هایم را قرار دهم که همین امر سبب شد تا وبلاگی شخصی ایجاد کنم.
رویای داستان نویسی و رمان نویسی در سر دارم، اما باید دید که تا به کجا قادرم محققش کنم؛ چند بلاگ پست؟ یک داستان کوتاه؟ نوشتن مجموعه داستانی؟ چاپ مجموعه داستان؟ نوشتن یک رمان؟ و یا غایت الآمالم، چاپ یک رمان؟
بدون داشتن آرزویی برای تحقق، و یا به عبارتی هدفی در زندگی، زندگی کردن معنای خود را از دست میدهد و افسردگی به آدم روی می آورد تا زمانی که او را مجبور به انتحار کند... توقف در زندگی، همیشه چیزی بوده که از آن بیزار بوده ام. زندگیِ بیهدف، موتوریست بدون سوخت؛ با این موتور چگونه میتوان حرکت کرد در حالی که یک عمر راه در مقابلت وجود دارد که باید طی شود؟ و این، همان سوخت موتورم است...
- ۰ گفتوگو
- ۱۰۲۷ بازدید
- ۱۵ شهریور ۹۶، ۰۹:۵۸
گفتوگو
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.