به این نتیجه رسیدهام که باید نوشتن را کمی جدیتر بگیرم ـ یعنی خیلی جدیتر. و همچنین دقیقتر باشم و ریزبینتر. بعلاوۀ کلّی «ترِ» دیگر. این خودمان هستیم که تصمیم میگیریم چگونه بنویسیم. همیشه میتوان پیشرفت کرد، ولی با کمی جدّیت، میتوان از زمانش کاست، و یا به سرعتش افزود. در کل فرقی نمیکند، مهم جدّیت است ـ همان تلاش و پشتکاری که همیشه ازش شنیدهایم.
میگویند گشادهدست و بخشنده باش تا بیشتر به دست آوری ـ البته نه دقیقاً همین کلمات را؛ هرکسی به زبان و روش خودش این مطلب را بیان کرده است. و یا به عبارتی دیگر: کمک کن تا کمکت کنند. ناگفته نماند، این شایسته نیست که در ازای بخشیدن و کمک کردنت، چشم داشته باشی که جبران شود. امّا چه میشود کرد، زمانه چنان شده است که هر کسی با خودخواهی کمک میکند و میبخشد ـ و نه حتّی بخشیدن، که به خودخواهی نفس کشیدن. چه خوب است که بخشیدنمان بیچشمداشت باشد. هرچند از هر دستی که بدهی، از همان دست میگیری ـ چه بسا بیشتر.
پیشتر هم گفتهام، هیچ چیزی در این دنیا بیجهت نیست، هیچ چیز ـ حتّی اتفاقیترین اتفاقات. کسی که در راهت قرار میگیرد و کمکی هرچند کوچک ـ حتّی به اندازۀ بخشیدن جرعهای آب برای تر کردن گلویی خشکشده، و یا نشان دادن راهی با اشارۀ دست ـ به تو میکند، به تویی که به واقع نمیداند کیستی و چیستی، هیچگاه اتفاقی نبوده است. چرا، شاید اتفاقی در راهت ظاهر شده باشد، ولی همان اتفاق میتواند مهمترین اتفاق زندگیات باشد ـ چه بسا اگر نبود، از تشنگی تلف شده بودی و یا در گمراهی، عمرت را به پایان میرساندی. پس بگذار بگویم که هیچ اتفاقی در کار نیست.
وقتی دانستی که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، بیچشمداشت کمک خواهی کرد. شاید که کمک تو به آن درمانده، و یا درراهمانده، مهمترین اتفاق زندگیاش باشد ـ کمک به ظاهر ناچیز تو! کسی چه میداند، شاید که او قرار است قهرمانِ داستانی باشد، همانطوری که تو...
پینوشت: امروز کمکی کردم که به نظرم میتواند یکی از بزرگترین اتفاقات زندگی کسی باشد ـ به کسی که با راهنشاندادنهای به ظاهر ناچیز و کوچکش، میتواند و شاید توانسته است بزرگترین اتفاق زندگیِ خیلیها باشد. دلمان خوشست ها! :) تصمیم بالا هم به نظرم بخاطر یکی از همان اتفاقات بوده.
- ۲ گفتوگو
- ۵۸۰ بازدید
- ۲ دی ۹۶، ۲۲:۲۶
گفتوگو
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.