در جست‌‌وجوی زندگی
هالی هیمنه
‎۴ ارديبهشت ۹۸

تک‌تکِ سلول‌های بدنم تمنای نوشتن دارند، اما دستم به نوشتن نمی‌رود. سال‌هاست که می‌خواهم داستان بنویسم، ولی هیچ‌وقت عملی نشده است. حتی به‌طورِ جدی هم برایش تلاش نکرده‌ام تاکنون. بهانه پشتِ بهانه. دوباره احساسِ می‌کنم کلمات و نوشته‌هایم بی‌مایه شده‌اند، که موضوعِ نگران‌کننده‌ای‌ست. من هیچ‌وقت یاد نگرفتم که به اندازۀ کافی مغرور باشم و به خودم احترام بگذارم و برای بودن‌ام ارزش قائل باشم، و می‌دانم اگر همچنان پیش بروم، حتی بازنده‌ای پرادعا هم نخواهم بود؛ خودم را به‌طورِ غم‌انگیزی از دست می‌دهم. مدام از خودم می‌پرسم: «من چه چیزی دارم؟ این من، چه چیزی درونِ خودش دارد؟» و جوابی نمی‌یابم. شاید می‌خواهم با نوشتن، ارزشِ نداشته‌ام را به خودم بازگردانم؛ که بگویم من هم هستم! اما می‌دانی چیست؟ آدمِ راحتی‌طلب‌ای هستم. هنوز به جایی نرسیده‌ام که یاد گرفته باشم نباید از سختی‌ها گریخت. می‌گریزم هنوز هم. می‌گریزم و از این رفتارِ بزدلانه‌ام خشمگین می‌شوم، و متنفر. ولی چه کنم؟ من هنوز با خودم کنار نیامده‌ام. سال‌هاست که با خودم کنار نیامده‌ام... امیدِ واهی‌یی‌ست اگر بگویم تغییر می‌کنم؟ «تغییر می‌کنم!» این جمله را آنقدری تکرار کرده‌ام که دیگر گفتنش حالم را از خودم بهم می‌زند. اما تغییر می‌کنم. می‌دانم که تغییر می‌کنم. من حتی نمی‌توانم از کسی و چیزی قطعِ امید کنم. پس باز می‌گویم: «تغییر می‌کنم و بهتر می‌شوم.» نمی‌توانم وقتی هنوز زنده‌ام بمیرم. ادامه می‌دهم.

  • ۴ گفت‌وگو
  • ۵۵۲ بازدید
  • ‎۴ ارديبهشت ۹۸، ۲۳:۵۵

گفت‌وگو

  • عزض شد که جنگ همیشگیه
    :)
    یادآوریِ خوبی بود. جنگ همیشگیه. انگار نباید هیچ‌وقت دست کشید. :)
  • توی فصل فک کنم دوازه سیزدهم کتاب آرزوهای بزرگ چارلزدیکنز اونجاش ک پیپ میره دنبال استرلا خانم هاویشام مخالفت میکنه و نمیزاره استرلا با پیپ بره پیپ وامیسته دم در کاخ و یه عالمه حرف میگه ازینکه چطور از یه بچه پرورشگاهی رسیده ب یه مرد ثروتمند... ته همشون میگه میگه ک همه تغییرات از خود خانم هاویشامه و از استرلایی ک تو کودکیش ازش متنفر بوده ولی حالا عاشقشه... 
    امیدوارم شمام روزی یه نویسنده ب بزرگی چارلز دیکنز محبوب من بشی
    از چارلز دیکنز تا حالا چیزی نخوندم، ولی آرزوهای بزرگ‌اش رو توی لیستِ خوانشم دارم.
    ممنونم از لطفتون... آرزوی بزرگیه، اما خب آرزوها هرچی بزرگتر باشن، آرزوی بهتری‌ان. :)
  • سبک نوشتنتون شبیه به هایتن
    سلام :)
    سلام
    دقت نکرده بودم. :)
  • تازه اول مسیره ...
    تازه اولِ مسیر... چقدره ما هنوز توی این مسیریم. کلی راه اومدی هنوزم انگار اولِ راهی.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی