در جست‌‌وجوی زندگی
هالی هیمنه

زمان هم بسیاری از چیزها را زیر آوارِ خودش دفن می‌کند و به وادیِ فراموشی می‌سپارد. کمی بیشتر اگر به او فرصت دهی، می‌بینی که حتی قادر است تا خودت را هم به وادی فراموشی بسپارد، بدون اینکه دلت برای خودت تنگ شود، تا با خودی بیگانه ادامۀ حیات بدهی.

سخت است حرف زدن در مورد زمان، زمانی که همه چیز را کم کم در خود هضم می‌کند، و به هر کسی، بخشی از خود را نشان می‌دهد. گاهی نیست، گاهی زیادی هست، گاهی تلخ است، گاهی شیرین، گاه سرد و خشمگین، گاه گرم و بشاش. 

***

زمان هم از آن مقوله‌هایی‌ست که می‌شود حرف‌های ضد و نقیضِ زیادی راجع بهش زد. هم می‌توان گفت عاملِ فراموشی‌ست و هم عامل ماندگاری. و مهم‌ترین مسئله این است که بیش از هر چیزی زندگی‌مان به آن گره خورده است. تا جایی که از لامکانی و لازمانیِ برخی از افکارم به ستوه می‌آیم. تصاویر زیادی در ذهنم است، اما همگی‌شان مربوط به زمان‌ و مکان‌های مختلفی هستند. زمان بیشتر از هر چیزی برای نوشتنِ داستان مرا به چالش کشیده است؛ به طوری که گاهی منصرفم می‌کند. البته می‌دانم که ذهنم هنوز به قوامی نرسیده است، ولی نمی‌توان ستیزه‌ی زمان را هم هیچ تلقی کرد.

چالش‌های زیادی در راه نوشتن یک داستان رو‌به‌روی نویسنده هست. نه تنها زمان، بلکه کماکان با مکان هم درگیری دارم. بله، هر دو محدودیت‌هایی را به وجود می‌آوردند، ولی برای باور پذیری و نوشتن واقعیات و ترتیب وقایع، هر دو باید شفاف باشند. بالاخره این ذهن باید از حالت لامکانی و لازمانی‌اش در بیاید که می‌دانم زمان می‌برد...

  • ۰ گفت‌وگو
  • ۵۱۲ بازدید
  • ‎۲۵ شهریور ۹۶، ۱۷:۰۴

گفت‌وگو

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی