چیزی که واضح است این است که از آخرین بروزرسانیِ این وبلاگ خیلیییی وقت میگذرد! و این را به خوبی میدانم. اما موضوع این است که به سختی مشغولِ کارم. بله، کار! سه ماه است که به تواناییهای برنامهنویسیام ایمان آوردهام و بهطورِ جدی مشغولِ کار شدهام؛ دورکاری با حقوقِ نسبتاً خوب. (این روزها هیچ حقوقی خوب نیست، این را هم میدانم!) و در کنارِ روزانه ۸ تا ۱۰ ساعت کارِ با حقوق، چند ساعتِ باقیمانده را هم روی یک پروژۀ دیگر(رباتِ پیامرسان جهتِ بازاریابیِ رباتِ معاملهگرِ فارکس) کار میکنم و سعی میکنم تا جایی که میشود پول جمع کنم؛ آخر این روزها برای شروعِ یک زندگی هرچقدر هم پول جمع کرده باشی، باز هم کم است!
حالم خوب است و رضایتِ نسبییی را تجربه میکنم. بعد از مدتها زندگیام روی روندِ مشخصی افتاده است و از پیشرفت در این روند خوشحالم. و تمامِ اینها را مدیونِ خورشید هستم. همراه و همسفرِ عزیزِ دوستداشتنییی که آشناییمان از همین وبلاگِ هالیهیمنه شروع شد و حالا وقتی تلفنی با هم حرف میزنیم راجع به این صحبت میکنیم که سالِ اول در شهرِ او ساکن شویم یا در این شهر! و البته لذتِ چنین مکالماتی را برای همۀ خوانندگانِ این وبلاگ آرزومندم! راستش چالشهای زیادی روبهرویمان است، و تعدادی را هم پشتِ سر گذاشتهایم. امیدوارم از همگیشان با موفقیت بگذریم.
اخیراً دچارِ چالشِ کرونا هم شدهام، اما جز چند روز کسالت و از کار افتادنِ کاملِ بویایی و چشاییام چیزِ زیادی ازش ندیدم شخصاً. بویاییام بعد از گذشتِ دو هفته حدودِ ۱۰ درصد برگشته است، و چشاییام هم حولوحوشِ ۳۵ درصد. امیدوارم به زودی دوباره به سطحِ قبل برسند. حقیقتش هفتۀ گذشته سخت گذشت؛ زندگیِ بیبو و بیطعم حقیقتاً کابوسِ بزرگی است؛ خصوصاً وقتی نگرانِ این باشی که ممکن است نابویاییات چندین ماه طول بکشد، و یا حتا دائمی شود و هرگز به سطحِ قبل باز نگردد! و البته سختیاش تنها همین نبود!
حالا هم بهتر است برگردم سرِ کار روی ربات. امیدوارم امشب کارش را تمام کنم. نقطه؛ تا پستِ بعدی! (شاید این جمعه بیاید، شاید!!)
- ۴۹۴ بازدید