یقین ندارم که آینده دقیقاً چیست، ولی حدسهایی راجع بهش زدهام. اینکه قرار است چند سالِ بعد روی کدام پله باشی یا چند قله توسط تو فتح شده باشد، تنها در صورتی ممکن خواهد بود که اکنون بخواهی از پلکانی بالا بروی یا اینکه به سمت کوهستانی روانه شوی. حقیقتش این است که یکبار بیشتر فرصت زندگی در این دنیا را نداریم، چرا نباید به بهترین نحو از آن استفاده کنیم؟ چرا دقیقاً همانطوری زندگی نکنیم که ارزشش را دارد، نه طبق آن روالِ رایجی که به آن اکراه داریم؟
خب چرا دارم این حرفهای دهان پر کن و تکراری را میزنم؟ از لحظهای که در آن هستم ناراضیام و میخواهم امیدم را از دست ندهم یا حرفهای شخصی موعظهگر برای ادامه ندادن به مسیری که در آن هستم مرا آزرده و عزمم را سست کرده؟ نمیدانم. البته دانستنش هم مهم نیست. مهم این است که قدمهایت را محکم برداری در راهی که به درستیاش یقین داری. به عقیدۀ من، زندگی به خودیِ خود هیچ ارزشی ندارد، مگر آن ارزشی که تو به آن میدهی. در واقع موهبیست که به هرکسی داده شده است تا بهای خودش را نشان دهد. بهای تو چقدر است؟ میخواهی چقدر باشد؟ خب اینها سوالهاییست که تنها خودت میتوانی به آنها جواب دهی، نه کس دیگری.
در کل، نمیخواهم ناراضی باشم از نرسیدن به جایی که برای رسیدن به آن تلاشی نکردهام، بلکه حتی راضی خواهم بود به نرسیدنی که برای رسیدن به آن تمام تلاشم را کرده باشم...
- ۴۳۷ بازدید