به نظر من، تاریخ مهم نیست. مهم زندگیست؛ دَم مهم است. این مهم است که بدانیم ـ این منی که به نظر علاقمند به زمانۀ گذشته است و اتفاقات گذشته ـ در حال حاضر چطور زندگییی میتواند داشته باشد. شاید این علاقه به گذشته و احساس «تاریخمصرفگذشتگی» به حالِ حاضر، از این نشأت میگیرد که دید وسیعی به گذشته داریم؛ میدانیم چه شده است و چه اتفاقاتی قرار است بیفتد، و با خود میگوییم چه خوب میشد اگر در آن زمانه میبودم. و اینطور است که زمانِ حالِ حاضر برایمان بیمعنی میشود، چون علاقهای که به گذشته در وجود ما شکل گرفته ـ و یا کشف شده ـ اجازه نمیدهد جایگاهی در همین زمانه برای «بودن» خودمان پیدا کنیم؛ و همین است که خود را متعلق به گذشته میبینیم، و یک تاریخمصرفگذشته.
بگذارید با خودمان صادق باشیم. اگر اینگونه هستیم، یعنی در برابر چالشهای روبهرویمان که در زندگی باید آنها عبور کنیم کم آوردهایم. زانو خم کردهایم و پرچم سفید کوچکی را به اهتزاز در آوردهایم. یعنی جایگاه خودمان را در این زمانه نتوانستهایم بیابیم. و چه بسا اگر در آن زمانۀ مورد علاقهمان هم میبودیم، قادر به یافتن جایگاهی برای بروز «بودن» خودمان نبودیم. اما با اینحال میتوان امیدوار بود؛ زیرا کسی که یکبار جایگاهش را پیدا کرده، دیگر بار هم خواهد توانست.
پینوشت: شاید حمل بر خودستایی شود ـ و اگر هم میخواهد بشود، بگذار بشود. یکی از لذتبخشترین تفریحاتم در این چند وقته، اوقاتی است که به تفکر مینشینم. برای درک انسانها؛ شناختن تفکراتشان؛ دوستداشتنیهایشان و چیزهایی که از آنها متنفرند، و ریشهیابی اینها...
- ۳ گفتوگو
- ۴۴۳ بازدید
- ۲۲ بهمن ۹۶، ۲۲:۴۹
گفتوگو
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.