هر روز بخشهایی از کتاب ”نقدی بر مارکسیسم“ اثر استاد مرتضی مطهری را تایپ میکنم و در کانالی* قرار میدهم.
چرا روزی چند صفحه تایپ میکنم و چرا این کتاب را برای مطالعه انتخاب کردهام؟
معتقدم که وقتی حرف از نقد باشد، مطالبی بیان میشود که معمولاً کمتر بیان میشده است. و به نوعی به نقاط ضعف و قوت مسائل مورد بحث بهتر از قبل پی میبریم. در ثانی، وقتی که حرف از فلسفه باشد، گزینههای بسیار زیادی برای خواندن رخنمایی میکنند. و گاهی چیزهایی که میخواهیم بخوانیم آنقدر زیاد میشود که عطای فلسفه را به لقایش میبخشیم و حاضر نمیشویم با یک بیل به جان یک کوه بیفتیم، و بهکلی از خواندن همۀ آن کتابها منصرف میشویم. این دقیقاً اتفاقی بود که برای من افتاد. مجموعهای از کتابهایی راجع به فلسفۀ اسلامی، صدرایی، و فلاسفۀ غرب جمعآوری کردم ولی نهایتاً این شد که فقط جمعآوری شدند. (اگر هم مطالعاتی داشتم خیلی کم بوده.)
بعد از وقتها با کتاب «نقدی بر مارکسیسمِ» اثر شهید مطهری مواجه شدم. کمی پیش رفتم و دیدم مطالبی که بیان میشود، بسی پرمغز و بدون حاشیه است. استاد مرتضی مطهری را به عنوان یک محقق، کسی که مطالعات بسیاری داشته است و با مکاتب فلسفی و فلاسفۀ غرب و شرق بهخوبی آشنایی دارد، انتخاب کردهام که پای کلاسهایش بنشینم. (این کتاب در واقع متن یکی از سلسله سخنرانیهای ایشان بوده.)
”نقدی بر مارکسیسم“ نه تنها نقدی بر مارکسیسم است، که پرداختی به دو نوع نگرش فلسفی است. نگرشی که معقد است جهان از ماده به وجود آمده است(ماتریالیسم) و نگرش دیگری که معتقد است این جهان توسط یک نیروی ماورائی(خدا) هستی یافته است. که مارکسیسم هم نسخۀ ارتقاء یافتۀ ماتریالیسم است. و چه انتخابی بهتر از این کتاب که در آن با فلسفه و کمی هم منطق، و نظریههای اندیشمندان و فلاسفۀ غربی و شرقی ـ یکجا ـ آشنا میشوم؟
و چرا مینویسمشان؟ به تجربۀ من، یکبار نوشتن یک متن، بسیار بیشتر از چندبار خواندن همان متن میتواند در یادگیری عمیقِ آن مؤثر باشد. و همچنین، این بخشهایی که مینویسم گزیدهای از کتاب است، و نه همۀ آن، و چه بهتر که آنها را در جایی ثبت کنم تا مورد استفادۀ افراد دیگری هم قرار بگیرد. فعلاً که این روند رضایتبخش بوده، امیدوارم ادامه داشته باشد.
* بخشهایی از کتاب را که در یکی از کانالهای تلگرامیام نوشتهام از اینجا شروع شده است. (با هشتگ #نقدی_بر_مارکسیسم)
+ نسخۀ پیدیاف این کتاب و دیگر کتابهای شهید مطهری را میتوانید از سایت بنیاد علمی فرهنگی استاد شهید مرتضی مطهری دانلود کنید.
+ اگر در زمینۀ فلسفۀ غرب و شرق کتابی خواندهاید که نه پر بوده است از اصطلاحات فلسفی و نه زیاد به حاشیه پرداخته، معرفی کنید.
پینوشت: چند وقتی هست که در این وبلاگ خیلی کمتر از قبل مینویسم. به نظرم حالا وقت مطالعه کردن است. جالب اینجاست که بعد از اتمام کلیدرِ محمود دولتآبادی، دیگر نتوانستهام با رمان دیگری ارتباط برقرار کنم ـ و یا رمان دیگری نتوانسته مرا همانند کلیدر مجذوب خواندنش کند ـ تا جایی که دوباره دلم میخواهد برگردم به کلیدر و مجدداً خواندنش را شروع کنم ـ که قصد این کار را ندارم. در کل میخواهم پس از چندی، نوشتن را جدیتر از قبل شروع کنم، و همین است که کمتر در وبلاگ خواهم نوشت.
(بروزرسانی ۱۰ بهمن)
پینوشت ۲: «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولتآبادی را چند وقت پیش خواندم. حقیقتاً فوقالعاده بود. بعد از آن هم که «من او»ی رضا امیرخانی را خواندم. خوب بود. حالا هم دارم برخی از آثار جلال آلاحمد را میخوانم. در حال حاضر سفرنامۀ «خسی در میقات»اش را زیر دست دارم. بعد از آن هم که «سنگی بر گوری» یا چند اثر داستانی دیگرش و یا هم «غربزدگی»اش... در این میان هم گهگاهی اگر حال و وقتش را داشتم «نقدی بر مارکسیسم» را میخوانم.
- ۷۵۶ بازدید